به نام خداوند جان و خرد – کزین برتر اندیشه برنگذرد
can’t stand /bear
تحمل نکردن کسی یا چیزی
ِDefinition: used to say that you do not like someone or something at all, or that you think that something is extremely unpleasant
تعریف: برای گفتن اینکه شما کسی یا چیزی را اصلا دوست ندارید و یا اینکه شما فکر میکنید آن چیز به شدت نامطلوب و ناخوشایند است بکار می رود
SYN can’t bear
به چند مثال توجه نمایید
I can’t stand bad manners.
من نمی توانم رفتارهای بد را تحمل کنم
I know he can’t stand the sight of me.
من می دانم او نمی تواند قیافه مرا تحمل کند
John can’t stand working in an office.
جان نمی تواند کار کردن در یک دفتر را تحمل کند
I can’t stand people smoking around me when I’m eating.
من نمی توانم کسانی را که در اطراف من سیگار می کشند تحمل کنم وقتی دارم غذا می خورم
She can’t stand to hear them arguing.
او نمی تواند شنیدن مشاجره شان را تحمل کند
Nobody can stand Tom when he smokes a cigar.
هیج کس نمی تواند تام را وقتی سیکار می کشد تحمل کند
ارادتمند – محمدرضا مددی