به نام آن که جان را فکرت آموخت – چراغ دل به نور جان برافروخت
all of a sudden
(یکدفعه، ناگهان، یهو)
با سلام و عرض ادب خدمت دوستان و علاقمندان به زبان انگلیسی. در این پست یک اصطلاح تحت عنوان «یکدفعه، ناگهان، یهو» را با ذکر مثالهای مختلف قرار دادم. امیدوارم که مفید واقع بشود.م
داشتم تلویزیون نگاه می کردم، یکدفعه برق رفت.م
I was watching TV all of a sudden the lights went out.
به نظر می رسه یهو اتفاق افتاد، احساس سرگیجه داشتم و سقوط کرد.م
It seemed to happen all of a sudden I felt dizzy and I collapsed.
یه دفعه یه نفر گردن منو گرفت.م
All of a sudden someone grabbed me around the neck.
داشتم تو پارک قدم می زدم که یهو بارون گرفت.م
I was walking in the park all of a sudden it started raining.
یک دفعه اون دیگه خواب آلود به نظر نمیرسید.م
All of a sudden she did not look sleepy anymore.
ارادتمند - محمدرضا مددی